بسم الله
چهارشنبه راه افتادیم طرف خوزستان شب رسیدیم. شوش ، دزفول و شوشتر را گشتیم و جمعه برگشتیم . شلوغ بود و گرم ولی خوب بود . امشب بر می گردم طالقان :| :/
+ این سفر را می خواستم به خاطر یک جا که همیشه دلم می خواسته ببینم نروم ! سازه های آبی شوشتر . نمی دانم چرا از دیدنش هراس داشتم یا چیزی شبیه دل آشوبه یا غم یا دلتنگی ، نمی دانم .
رفتم ، دیدم، شگفت زده شدم و دلم تنگ شد . من فقط یک عکس دیده بودم !
آنوقت از ما می خواهند که طرز فکرمان را عوض کنیم و به زندگیمان برسیم . کدام زندگی دقیقا ؟! ما دیگرخودمان نیستیم .
درباره این سایت